يادداشت پايگاه خبري تحليلي پيرغار؛
آيا رأي به يكي از سلايق مدعي انقلاب اسلامي واجد توليد گفتمان جديد است؟ اگر اين چنين است تمايز آن با گفتمان انقلاب اسلامي چيست؟ و آيا گفتمان «زمانمند» است؟ بعد از دوم خرداد ????، واژهاي به نام «گفتمان دوم خرداد» كه بعداً به گفتمان اصلاحات موصوف گرديد، واژه ادبيات سياسي كشور شد. اصلاحطلباني كه اين الفاظ را تكرار ميكردند، هم مفهوم گفتمان و كاربرد آن در عرصه سياسي- اجتماعي را ميدانستند و هم آنچه به عنوان گفتمان ارائه ميكردند با گفتمان هژمون (انقلاب اسلامي) تفاوت ماهوي داشت.
بنابراين ميتوان آن را گفتماني «بر» انقلاب اسلامي دانست چرا كه هيچ يك از عناصر آن معنابخشي به اسلام و ارزشهاي ديني را برعهده نداشت. بنابراين ميتوان گفت كه گفتمان اصلاحات، واقعاً يك گفتمان جديد و متمايز از گفتمان اسلام سياسي يا گفتمان انقلاب اسلامي بود. دال مركزي اين گفتمان مردم يا جمهوريت بود و عناصر درون محفظه گفتماني آن عبارت از تحزب، آزادي، منافع ملي، عقلانيت، پلوراليسم، جامعه مدني، تساهل و تسامح، فردگرايي، انتخابات آزاد، توسعه، دموكراسي و... بود. بنابراين هيچ يك از عناصر اصلي گفتمان انقلاب اسلامي همچون ولايت فقيه، استكبارستيزي، مهدويت، روحانيت، شهادت، عدالت و... را نداشت.
بنابراين گفتمان اصلاحات را بدين دليل كه ذيل ابرگفتماني به نام انقلاب اسلامي تعريف نميشد، بايد واقعاً گفتمان ناميد كه در سال ???? از دسترس خارج شد و هنوز نيز نتوانسته است از انسداد خارج شود. بعد از اتمام دوران اصلاحات دوباره شاهد بوديم كه عدهاي از واژه «گفتمان سوم تير» استفاده ميكنند و حتي در آستانه انتخابات اخير بر آن تأكيد دارند و بر اين باورند كه: «اگرچه پرچمدار گفتمان سوم تير از ريل خارج شده است اما بايد گفتمان سوم تير را حفظ نمود. اين جماعت پيروزي احمدينژاد بر هاشمي را در قالب گفتمان مفهومسازي ميكنند در حالي كه گفتمان جديدي توليد نشده بود. سوم تيرماه روز بازگشت جمهوري اسلامي به گفتمان انقلاب اسلامي بود.
در تعبير مقام معظم رهبري نيز واژه «بازگشت» براي انتخابات سوم تير به كار برده شد. بنابراين اصرار بر گفتماني به نام سوم تير يعني تأكيد بر تمايز گفتماني با انقلاب اسلامي. حال آنكه حاملان و مولدان سوم تير چنين قصدي ندارند و حاضر نيستند به گفتماني بينديشند كه همتراز گفتمان انقلاب اسلامي نباشد بنابر اين سوم تيرماه را بايد روز بازگشت حوزه اجرايي كشور از گفتمان اصلاحات به گفتمان انقلاب اسلامي دانست. چراكه عناصر مورد تأكيد در سوم تير همان عناصر انقلاب اسلامي يعني ولايت فقيه، استكبارستيزي، عدالتخواهي، سادهزيستي، برابري، مهدويت، پيشرفت و... بود.
بنابراين گفتمان اصلاحات را بايد پروسهاي واگرا از گفتمان انقلاب اسلامي دانست كه در سوم تير به آن پايان داده شد و انقلاب اسلامي به آبشخور خويش بازگشت.
كما اينكه محور پديده سوم تير اكنون به گفتمان مجهول و ناموزون روي آورده است كه در عرصه اجتماعي نيز هژمون نشد و از آن استقبالي صورت نگرفت. باستانگرايي، انسانگرايي، پلوراليسم معرفتي، اخلاقگريزي و ميعادگرايي در اين گفتمان جايگزين موعودگرايي، روحانيت، ولايت فقيه و... شد. تنها عنصر باقيمانده از پديده سوم تير كه هنوز هم احمدينژاد بدان پايبند است سادهزيستي بود. بنابراين بازگشت به ريل اصلي انقلاب هم ديري نپاييد چرا كه بين مولدان و حاملان آن فاصله افتاد و آن شد كه اكنون حزبالله با بهت و حيرت نظارهگر آن هستند.
بنابراين انتخابات را نبايد مطلع گفتمان ناميد. چرا كه اولاً گفتمان مسئله محتوايي، اجتماعي و زباني است و ارتباطي با تقويم ندارد. دوم اينكه انتخابات ميتواند جمهوري اسلامي را از ماهيت حقيقي آن دور كند يا ماهيت حقيقي آن را تقويت نمايد. بنابراين اگر پيروز صحنه خود را مدعي امام و انقلاب بداند،گفتمان جديدي خلق نكرده است بلكه به «تثبيت گفتمان انقلاب اسلامي» كمك كرده است. بنابراين همه نيروهاي مؤمن به انقلاب بايد بر گفتمان انقلاب اسلامي كه همان گفتمان اصولگرايي است تأكيد نمايند چرا كه عناصر اصلي اين گفتمان فرازماني و فرامكاني است. پديدههاي زودگذر را ميتوان «خردهگفتمانهايي» در ذيل گفتمان انقلاب اسلامي يا خدايي ناكرده ذيل گفتمان غرب (ليبراليسم) جاسازي نمود.